سحر بلبل حکایت با صبا کرد

که عشق روی گل با ما چه ها کرد

از آن رنگ رخم خون در دل افتاد

وز آن گلشن بخارم مبتلا کرد

نظرات 2 + ارسال نظر
سهیل شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 01:20 ق.ظ

علی رضا خسته نباشید . دو بیتی ات قشنگ بود منو یاد یکی از شعرهایم انداخت......رو تنهایی گل برگ نشان از تو بدیدم...عشقی که می خواستم تو چشمای تو دیدم....صد بار دگر نامه رسد از سخن او...رد خواهم و عشق تو خریدم....خدا نگهدار .باز می آیم...

ممنون

آیدا یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 03:11 ق.ظ

محبت یعنی: بر پائیز گریستن... با چشم بسته دنیا را دیدن...شب را چشیدن ...سکوت کردن
محبت یعنی: بر گذشته اشک ریختن عشق را یادآور شدن...دستهای باد را به گرمی فشردن و با باران خندیدن ...آسمان را به خدا واگذار کردن
محبت یعنی: تپش قلب دو عاشق ... شمارش نفسهای معشوق ...یعنی جان دادن ... یعنی گرمای دست دو دلداده ...کجاست محبت چرا نمی آید......
تقدیم به شما

ممنون می خوام این شعر رو تو وبلاگم بنویسم
ha راستی سال نو مبارک امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی
bye

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد