تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب
تماشائیست پیچ و تاب آتشها خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
مرا یکشب تحمل کن تا باور کنی جانا
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
تمام سایه ها را می کشم در راندن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها
چه بی آزار و با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
دمت گرم داداش
۲۰بیسته نمرت